میراث زمین

دانشجویان باستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوادکوه

میراث زمین

دانشجویان باستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سوادکوه

نوروز کهن ترین عید در جهان

 

نوروز دیگری با رسوم ملی اش در راه است ...

تا چندی دیگر نوروز از راه می رسد ، همان نوروزی که بزرگ ترین جشن ملی ایرانیان است . نوروزی که قرنهاست به تمام جشنهای جهان فخر فروخته و تجدید خاطره ای بزرگ است از خویشاوندی انسان با طبیعت و درآمیختن روح مردم این سرزمین بلاخیز با روح شاد و جانبخش طبیعت .

این رسم پسندیده و پاک هزاران سال است که از نسلهای پیشین به آیندگان منتقل و زنده نگه داشته شده است. شاهنامه سرآغاز نوروز را به جمشید پادشاه پیشدادی نسبت می دهد .

بنا به افسانه های کهن جمشید در 7000 سال پیش دستور به برگزاری جشنهای نوروز را داد که طی آن مردم از تمام طبقات و در چهار گوشه امپراطوری او همه ساله نوروز را در نخستین روز بهار با شکوه هرچه تمام تر جشن می گرفتند . در اوستا نیز با قدمت 3700 ساله اش به تکرار و تقدس نوروز در حد یک وظیفه سفارش شده است.

محور اصلی نوروز بر شادی و سرور و پایکوبی بنا شده تا به روح سیال انسان تراوتی تازه بخشد .

در عرصه تاریخ ،نوروز مرهمی بر زخمهای عمیق ایرانیان بوده . اسکندر مقدونی با حمله خود و با درنده خویی و شقاوت بیسابدقه امپراطوری داریوش سوم را یکباره به زیر کشید و با کشتار و غارت و تجاوز آنچنان رعب و وحشتی در دل ایرانیان ایجاد کرد که ایرانیان می پنداشتند که حکومت اسکندر آخرین حکومت اهریمنی بر روی زمین خواهد بود.

مردم به انتظار فرا رسیدن نوروز دردها و فجایعی را که اسکندر به آنان تحمیل کرده بود ، با شکیبایی تحمل می کردند .

برگزاری جشنهای نوروزی در زمان ساسانیان به اوج خود رسید و بمدت چهارصد سال تا حمله تازیان ادامه یافت.

ایرانیان که در زمان یزدگرد سوم بخاطر جنگهای طولانی با رومیان به شدت از نظر نظامی ضعیف شده بودند یارای مقابله با هجوم وحشیانه و فرصت طلبانه اعراب را پیدا نکردند و سرانجام با شکست ایران در نبرد قادسیه مقدمات سقوط فاجعه آمیز سرزمین اهورایی یکباره فراهم آمد.

ایرانیان که کشتار و غارت و وحشیگری اعراب را حتی تصور نمی کردند ، خیلی زود دریافتند که پندارشان در مورد حکومت اسکندر تا چه حد ناشیانه بود و تصمیم به مقاومت گرفتند ، بدینسان تصرف ایران روستا به روستا 300 سال طول کشید . اعراب که بیشتر به تصاحب غنائم علاقه داشتند در ابتدا به ساکنان سرزمین اشغالی اجازه دادند تا با پرداخت مالیاتهای سنگین (جزیه) آیین خود را نگه داشته و جشنهای سالانه از جمله نوروز و مهرگان را برگزار کنند.

اما خلفای اموی خیلی زود به اهمیت نوروز پی برده و برگزاری آن را ممنوع کردند ، بطوری که مردم برای باز پس گرفتن اجازه برگزاری نوروز مجبور به دادن هدایای زیادی به خلفا شدند ...

و از تمام این حقیقتهای تلخ تاریخی که بگذریم ، ایرانیان همیشه به نوروز ، این منبع امید و مایه روشنی روان عشق می ورزیده اند و در پاسداریش کوشیده اند پس فرارسیدن سال 7033 میترائی ، 3749 زرتشتی ، 2570 شاهنشاهی و 1390 خورشیدی را به تمام ایرانیان جهان که قلبهایشان برای سرزمین اهورایی شان میتپد شادباش میگویم .

اردوی سورا آناهیتا

روز عشق ایرانی

درود بی پایان به هم میهنان میهن پرست

امروز ...

خور روز  به ماه سپنتا آرمیتی 3748 زرتشتی

پنجم اسفند ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و نه خورشیدی

روز سپندارمذگان روز زن در ایران باستان و روز عشق ایرانی است که در تقویم خورشیدی بیست و نهم بهمن ماه می باشد و صدها سال کهنتر و با اصالت تر از روز ولنتاین می باشد .

شعر زیر تقدیم به تمام شیر زنان و دوشیزگان و تمام کسانی که با عشق زندگی میکنند .

سروده اسفندگان ...

روز اسپندارمزد ز اسفند ماه

دوستت دارم بگو با هر نگاه

دوستت دارم ز دریا بیشتر

از زمین و از کهکشانها بیشتر

دوستت دارم تو در جان منی

پاره ای از جان ایران منی

شاخه ای گل پیش دلدارت ببر

بوسه ای از گونه یارت بخر

سیب سرخی هم فراهم آوریم

هر یکی یک بوسه بر رویش زنیم

کین نمادی گشته از اسفندگان

دوستت دارم فراوان تر ز جان

دلبرم ای ماه ایرانی نژاد

سرزمینت را مبر هرگز ز یاد

کین زمین جای سپند مهر بود

جای نیکویان روشن چهر بود

اینچنین کن تا که چون بی مایگان

ره نپویی بر ره بیگانگان

سرزمینت را بکوش آباد کن

روز و شب از فر ایران یاد کن

تا درودی دیگر بدرود ...

جشن باستانی سده

 

 

 

 

 نیا را همی بود آیین و کیش                           پرستیدن ایزدی بود بیش

بدانگه بودی آتش خوب رنگ                           چو مرتازیان راست محراب سنگ

درود

از جمله بزرگترین جشنهای آتش در ایران باستان که تداوم داشته و تا به امروز ادامه دارد ، جشن سده است ، یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار می شود.

میان همه اقوام آریایی ، آتش از موقعیتی والا و مقام قداست مآبانه برخوردار بود .

در اساطیر اقوام و گروهای مختلف آریایی در سراسر اروپا و آسیا و شبه قاره هند ، افسانه ها و داستانهایی فراوان درباره آتش و تقدس و مقام و تیمار و نگهداری آن وجود داشته و دارد .

داستانی که فردوسی در رابطه با جشن سده آورده چنین است که هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بوده ، مار سیاه بزرگی بر سر راه می بیند . سنگی با شدت به سویش پرتاب میکند . بر اثر اصابت سنگ بر سنگ ، جرقه می جهد و خار . خاشاک اطراف آن به آتش کشیده می شود . مار می گریزد و شاه و همراهان به گرد آتش به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمی گذارند آتش هیچ گاه خاموش شود . از آن گاه ، آن جشن را سده نام نهاده و هر ساله به پاس حرمت آتش و یادگار آن ، بر پایش میکنند ، و آن را پدیده و هدیه اورمزدی دانسته و قبله گاه خود قرار میدهند .

ز هوشنگ مانده سده یادگار                             بسی باد چون او دگر شهریار

در رابطه با وجه تسمیه نام سده :

گویند چون سد روز از زمستان بزرگ سپری می شد ، ( آبان ، آذر ، دی ، ده روز از بهمن ) ایرانیان جشن سده را برپا می کردند ، چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیده نا بسامانی و سکون که از کردار اهزیمن است ، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است . پس همگان در دشت و صحرا گرد آمده و تلی بزرگ از خار و خس و خاشاک و هیزم فراهم آورده و با فرا رسیدن تاریکی شب می افروختند و معتقد بودند که این جلوه گاه و فروغ اهورایی ، باز مانده های سرما را نابود می سازد .

اما وجه تسمیه ای دیگر درباره انتساب این جشن به عدد سد هست که ابو ریحان بیرونی از آن در کتاب التفهیم یاد کرده است : (( و اما سبب نامش چنان است که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب .... ))

یعنی یک سده گاه است ، پنجاه روز و پنجاه شب .

منوچهری دامغانی گوید :

و نیک بیامدست به پنجاه روز پیش             جشن سده ، طلایه نوروز و نو بهار

یکی از مشخصات و ویژگی های جشن سده ، تعاون و همکاری مردم است . در گذشته مرسوم بود که گردآوری هیزم و خار و خاشاک برای جشن ، فریضه ای دینی است و کرداری که ثواب دارد و هر کس به اندازه توانایی اش هیزم و چوب گرد می آورد .

آتش اندر دل سنگ است نهان زانکه درست         دل هر ذره نماینده دادار بود

از دل سنگ بخواه آتش و زنهار مخواه                  گرمیی از دل بی مهر که دشواربود

آتش جشن سده ، آتش مهر وطن است              کاندرین ملک نباید که شب تار بود

در چنین جشن طرب ، آری خورشید دگر              گر بتابد ز دل خاک ، سزاوار بود

خرم است این سده و شادروان باد که گفت         شب جشن سده راحرمت بسیاربود

                   یادمان پیدایش آتش سده جشن فرخنده و خجسته بر تمام

                    ایرانی تباران سراسر گیتی همایون

تا درودی دیگر بدرود

تبریک به همکلاسی بابت یک موفقیت دیگر...

 

 

 چشمان خود را به سوی کوه‌ها بر می افرازم،  

          اعانت من از کجا می آید... 

                                        مزمور 121 

 

 

صمیمانه ترین تبریک خودم را به دوست و همکلاسی عزیز جناب آقای ناظری میگم که یک بار دیگه تونست لیاقت خودش رو ثابت کنه و به عنوان مسئول کمیته روابط عمومی هیات کوهنوردی مازندران انتخاب بشه. 

امیدوارم همانطوری که با وجود مشغله‌های زیاد در کلاس درس حرف اول رو می زنه در این پست جدید هم روز به روز موفق تر باشه. 

 

 با بهترین آرزوها   اردوی  سورا آناهیتا

تاریخ درفش ایران از آغاز تا امروز قسمت اول...

  

به نام خداوند کیهان و هور           که چشم بد از خاک ایران به دور 

 

مقدمه  

 

آ دمی از روزگاران بسیار دور و پیش از تاریخ از پیکره و یا چهره جانوران نشانه هایی برای خود بر می گزید ند. الفبای نخستین و گوناگون ریشه ای از پیکره و اندام گیاهان و جانوران دارد و نمونه هایی از خط هیروگلیف که در دست است یادمانی از روزگار کهن می باشد . در کشور ما نیز از پیکره جانوران ، پرندگان و ستارگان مانند: شیر ، بزکوهی ، شاهین ، خورشید ، ماه ، کمان ماه استفاده کرده و آن را بر روی مهرها ، آوندها و دیگر افزارهای زندگی و سرانجام بر بیرقها ترسیم می کردند . می دانیم خورشید ، سوزان ترین و درخشان ترین گوی آسمانی در منظومه ماست ودر بسیاری از دینهای کهن در خور ستایش بوده و خداوند به شمار می رفته . شیر نیز دلیرترین جانوران است ، نماد دلیری و نیرومندی و سلطان جنگل و حیوانات به شمار می رود . در ایران که تاریخی کهن و فرهنگی عمیق و جهانگیر دارد نیز از پیکره خورشید ، ماه و ستارگان و تصویر دامها مانند : گوسفند و گراز ، و حیوانات وحشی مانند: شیر و پلنگ و گرگ ، و پرندگانی مانند: شاهین و کبوتر ، و نیز برخی از گیاهان برای درفشها و روی سکه ها استفاده می کردند . باید گفت درفش ( بیرق- پرچم ) نماینده گروهی از جمعیت است که دارای قلمرو بوده و زیر نفوز حاکمیت یک قدرت برتر اداره و رهبری می شود ، از این رو می توان گفت کلانی است که بسیار گسترش یافته و نهاد ، همخونی نژادی و فرهنگی و تاریخی در آن دیده می شود . به کار بردن بیرق از روزگاران پیش از تاریخ در میان ملتهای گوناگون رواج داشته و بیشتر برای برقراری نظم ، ایجاد شور و هیجان و پایداری از آن بهره می گرفتند . این بیرق همواره در همه جا که چادر فرمانده یا رهبر رزمی برپا می گردید افراشته می شد و نماینده پاسگاه فرماندهی ، نشانه ایستادگی و استواری در رزم بوده است .در پهنه کارزار بیرق به دست بیرق داری ورزیده و نیرومند ، همیشه افراشته نگه داری می شد . افراشتگی و جنبش بیرق انگیزه توان مندی و افزایش نیروی روانی رزمندگان و نیز برقراری نظم و سامان و فرماندهی شایسته بود ه و واژگونی آن ، ناتوانی روانی و تنی جنگندگان و گریز را در پی داشته است . پس در نبردهای باستانی همواره کوشش فرماندگان بر این بوده که پرچم را افراشته نگه دارند تا جنگجویان با دیدن آن نیرومندی و پایمردی بخشند . برگزیدن رنگها ، پیکره ها ونشانه های پرچم ها بی شک با شیوه اندیشه ، هدف صلح دوستی و نوع پرستی کیش و ملیت و موقعیت جغرافیایی و سرانجام تیره ها بستگی جدا نشدنی داشته است . مردمانی که از گذشته دور بر کنار دریاها و اقیانوسها زندگی می کردند و به بازرگانی مشغول از راه دریا می پرداختند ، رنگ آبی در اندیشه و درون آنها جایی دارد و این پدیده را امروزه هم می توانیم ببینیم . کشور استرالیا ، انگلیس ، سومالی ، هلند ، یونان ، سوئد و ... در روی پرچمهای خود این آثار را به خوبی نشان می دهند و یکی از رنگهای پرچم این ملل رنگ آبی است . همین طور گذینش نشانه ها با پنداری که مردم از سرزمین خود دارند پیوند دارد . چنان که کشور چین یا سرزمین خورشید بر گوشه پرچم خود نقش خورشید را دارد . امروز پرچمهای بسیاری وجود دارد که بر آنها نقش جانوران ، ستاره ، خورشید ، پرندگان ، درخت ، گل ، گیاه و شمشیر دیده می شود . رنگها نیز ضمن آنکه با صلح دوستی مردم بستگی دارد باشور و احساس آنها نیز در پیوند است . در پاره ای از دینها مانند اسلام رنگ سبز مورد احترام و علاقه پیروان دین است ،زیرا نماد و نشانه ویژه پیشوایان بوده است . از این رو رنگ سبز در بیشتر کشورهای اسلامی مانند : ایران ، عربستان ، اردن ، افغانستان ، پاکستان ، سودان و ... پذیرفته شده و یکی از رنگهای پرچم آنان است . همچنین رنگ آبی سالیانی است که نشان کلیسای کاتولیک می باشد . رنگ سرخ، یک رنگ انقلابی ، یک رنگ شوورانگیز و بالاخره یک رنگی است که تلاشها و کوششها و خونهای ریخته شده در راه آرمانها ی بزرگ و ملی را بیان می کند .به طوری که بیشتر کشورها پس از یک جهش یا خیزش ، رنگ سرخ را برای پرچم خویش برگزیده اند ( کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، پیش از انقلاب اکتبر 1971 ) ، و یا آن را یکی از رنگهای پرچم خود پذیرفتند ( ایران پس از انقلاب مشروطه ). زیرا انسان دوست دارد ارج خونهایی را که به خاطر وطن و عقیده و ایمان برای به دست آوردن پیروزی بر زمین ریخته است نگه دارد وبهترین روش برای پاسداری و یادآوری از جانبازان و دلیران ، آن است که رنگ خون آنان را در نماد خود و نماینده شکوه کشور ، یعنی درفش افراشته و در جنبش خویش ببیند تا یادآور سخت کوشی و از خودگذشتگی های نیاکان باشد .  

 

آغاز تاریخچه پرچم ایران که از دوران پیشدادیان می باشد و در قسمت دوم می خوانید ... 

 با تشکر: اردوی سورا آناهیتا